مصاحبه اختصاصی با محسن چاوشي و حرفهایش در مورد آلبوم يه شاخه نیلوفر
محسن چاوشی در گفتگویی صمیمانه به تعدادی از سئوالات در مورد آلبوم یه شاخه نیلوفر و همچنین آهنگهای قبلیش پاسخ داده که نظر شما را به خواندن این مصاحبه جلب می کنم.در ابتدا بیوگرافی مختصری از محسن چاوشی:محسن چاوشي متولد مرداد 1358 در خرمشهر است و در رشته حسابداری تحصیل کرده است.حدود 14-15 سال پيش موسيقي را آغاز كرد واز6-7 سال پيش به طور حرفه اي موسيقي كارميكنه.تا به حال براي دو تا از دوستانش حامدهاكان محسن يگانه آهنگسازي كرده.محسن چاوشي در هر كارش يك حس و منظور متفاوتي دارد. از سبك ترانس بيشتر خوشش مياد. علاقه مند به تنهايي با احساس ويه كم هم بعضي وقتا عصبي هست.هدفش از زندگي داشتن يه زندگي سالم براي رسيدن به كمال.محسن چاوشي دو تا آلبوم به بازار ارايه داده به نام هاي نفرين و خودكشي ممنوع كه همه عزيزان ميدونند.آلبوم جدیدش به نام یه شاخه نیلوفر هم که مجوز گرفت و به تازگی وارد بازار شد و اما متن گفتگو ...
برای مطالعه متن کامل مصاحبه بر روی ادامه مطلب کلیک کنید*محسن چاووشی روزگاری جنجالیترین خواننده موسیقی پاپ داخل بود. الان كه مجوزدار شدهای چه تغییری كردهای؟ ـ هیچ تغییری نكردهام. قرار بوده تغییر كنم؟ *یعنی هنوز جنجالی هستی؟ ـ نه، من كه جنجالی نداشتم. همیشه جنجالها را برایم درست میكردند. *چه كسانی؟ ـ دوست ندارم اسم ببرم. همان به ظاهر دوستانی كه همیشه دور و اطرافم بودند. آنقدر برای مطرح شدن خودشان برایم حاشیه و جنجال درست كردند كه مجبور شدم همه چیز و وسایلم را جمع كنم و بیایم خانه و از همه فاصله بگیرم. با بعضیها هم قطع رابطه كردم. الان هم كه همه كارهایم را در استودیوی شخصی خودم ضبط میكنم. خیلی راحت میشود فهمید چرا در این دو سال هیچ كاری از من لو نرفته ولی در گذشته كارهایم پشت سر هم لو میرفت.
*دور و اطراف محسن چاووشی چرا اینقدر خالی است؟ ـ به همان دلایلی كه یك زمانی پر بود. به همان دلیلی كه زمانی گفتم زخم خورده رفاقتم. ولی الان دیگه بهش فكر نمیكنم. اینطوری بهتر است خودم هم راحتترم. *حدود دو سال هیچ آهنگی از تو شنیده نشد، نگران كمرنگ شدن اسمت نبودی؟ ـ نه اصلا. از خودم و كارهام مطمئن بودم. من اگه جمع كردم و اومدم خانه نشستم و كار كردم فقط برای این بود كه كار بهتری انجام بدهم. یللیتللی كه نمیخواستم بكنم. *اومدن كارهای جدید ربطی به خوب كار كردن یا مثلا شل گرفتن تو نداره؟ ـ شعرها و كارهایی كه خوانده بودم كارهایی نبودند كه به این زودی فراموش شوند. قبلا تجربه داشتم. هنوز هم آهنگ «آهای توكه اینهمه دوری از من» را خودم بین مردم میشنوم. *شاید هم به آهنگهای بعد از خودت مطمئن بودی كه كار خوب و متفاوتی به بازار نخواهد آمد؟ ـ ترجیح میدهم در این باره نظر ندهم. من به خودم اطمینان داشتم. *چند سالی میشود هیچ آلبومی كه بازار را تكان بدهد و ركورد بزند منتشر نشده، فكر میكنی با آمدن آلبوم تو ركود فروش آلبومها باز هم شكسته شود؟ ـ نمیدانم. *مگه به خودت مطمئن نیستی؟ ـ سلیقه همه مردم كه شبیه به هم نیست كه بگویم چون من از كار خودم خوشم میآید، پس مردم هم مطمئنا از آن خوششان خواهد آمد. در چند سال اخیر خیلی از كارهای خوب استقبال نشده ولی از كارهای ضعیف خیلی استقبال شده است. *ولی چند دقیقه قبل گفتی كه سلیقه مردم را میدانی كه چطور باید برایشان بخوانی؟ ـ میدانم چه آهنگی باید بخوانم. خارج كردن بازار از ركود را كه نمیدانم. *خارج شدن از ركود را تو در شنیده شدن و گرفتنش معنی كن. ـ قول میدهم آلبومم شنیده شود، از نوع شدید. *حتی بیشتر از «متاسفم» كه بهترین آلبومت است تا امروز و ترانههای سنتوری؟ ـ این آلبوم خیلی بهتر از آنهاست. *هر چی جلوتر میرویم صدایت امضادارتر و كاراكتردارتر میشود... ـ صدایم نسبت به روزهای اول خیلی فرق كرده آن روزها سنم خیلی كمتر بود. *الان بهتر شدهای؟ ـ مسلما. مطمئن باش. *خیلیها میگویند صدایت به سن و سالت نمیخورد. خودت چی فكر میكنی؟ ـ چی بگم؟ رنگ صدایم اینجوری است. خودت كه میدانی ادا در نمیآورم. *فكر میكنی هر چی جلوتر برویم صدایت بهتر و پختهتر و سن و سالدارتر میشود؟ ـ بهتر و پختهتر كه فكر نمیكنم. صدایم رنگ و قالب خودش را پیدا كرده. حنجرههم تا 30سالگی خودش را پیدا میكند دیگر. حالا با گذشت سنوسال صدایم كمی پیرتر میشود ولی همینی است كه الان میشنوی. *الان باز هم كسی پیدا میشود كه تو را با كسی مقایسه كند؟ ـ من الان خودم را پیدا كردهام. كسی نمیتواند من را به كسی یا بالعكس ربط بدهد. *یه روزی بهم گفتی از خواندن «نفریننامهها» پشیمونی، هنوز هم همان عقیده را داری؟ ـ بله. پشیمانم كه از نفرین كردنها خواندم و... *ترانههای نفرینی را شروع كردی؟ ـ گذشته دیگه. قرار هم كه نیست گذشته برگردد. *اصلا آهنگهای قبلیات را حوصله میكنی گوش كنی؟ ـ برایم تكراری نشدهاند. هنوز گوش میكنمشان. *كدامها را بیشتر؟ ـ چند وقتی است درگیر «بانوی من» شدهام. *بالاخره در شرف ازدواج بودن این درگیر شدن و عاشقیت را هم دارد؟ ـ (میخندد) شاید. ولی دوستش دارم «زخم زبونها» و به تازگی «من از تو دل نمیبرم» را هم خیلی گوش میكنم. *آن روزها كه میگفتم این آهنگ خیلی عاشقانه است، زیاد تایید نمیكردی؟ حالا درگیرش شدهای؟ ـ حالا. گاهی وقتها یاد خاطراتی میافتم كه برایم جذاب است و پرتم میكند به عمق ماجرا. ضمن اینكه سعی میكنم فنیتر هم نگاه كنم. *هنوز با موسیقی كورش یغمایی راحتی و دوستش داری؟ ـ شدید. خیلی دوستش دارم. از اول هم خیلی بیشتر تحت تاثیر او بودم تا قمیشی. چند وقت پیش بود كه شنیدم فوت شده، اینقدر حالم بد شد كه میخواستند ببرندم بیمارستان. كم مانده بود سكته كنم. خدا را شكر شایعه بود. *با كدام آهنگهایش نوستالژی داری؟ ـ گل یخ. بالاخره یك آهنگ از اینجا جهانی شد. آن هم گل یخ بود. *ولی حال و هوای كارت بیشتر به تیپ كارها و فضای كارهای فرهاد میخورد تا یغمایی؟ ـ فرهاد را با «جمعه» میپسندم. *فروغی؟ ـ اصلا. هیچ وقت نتوانستم با آهنگهایش با همه قشنگیشان كنار بیایم. *اتفاقا رنگ صدا و خش صدا و كاراكتر موسیقیاش كه به تو بیشتر نزدیك است؟ ـ نمیدانم چرا، ولی از هر كسی كه داد و فریاد میزند و میخواند، خوشم نمیآید. *قبلا میگفتی اتفاقی خواننده شدی و از خوانندگی بدت میآید؟ ـ بدم نمیآید. اگر بگویم بدم میآید دروغ گفتهام. *پس قبلا دروغ میگفتی؟ ـ آره (باخنده). با اتفاقاتی كه افتاد و اذیت شدم، بدم آمد. *از چه كاری بیشتر خوشت میآید؟ ـ صددرصد آهنگسازی. *یك بار هم قبلا گفتی با فیلم سنتوری گریه كردهای. با آهنگ خودت هم گریه كردهای؟ ـ آره. البته در سنتوری هم با تركیب آهنگ «رفیق من» با صحنه تقسیم غذای علی سنتوری با معتادان بود كه تحت تاثیر قرار گرفتم و گریه كردم. *با كدام آهنگ خودت تنهای تنها گریه كردهای؟ ـ كم تحملام. (كم گریه كن گلم، من كم تحملام) *با تراكهای آلبوم جدیدت هم به این حس رسیدهای؟ ـ با تراك «تو چنگ ابرای بهار، افتادم و در نمییام» خیلی گریه كردهام. با همه آشنا بودنم به فضا، بعضی وقتها نمیتونم خودم را كنترل كنم. *وقتی میخواندی گریه میكردی یا بعدها كه میشنیدیشان؟ ـ بعدها. *میگویند خواننده «دو و پنجره» و «سوغاتی، ای كه تویی همه كسم» وقتی این آهنگها را میخواندند، گریه كردهاند. تو هم در آهنگهایت اینطور شدهای؟ ـ فعلا كه نه. بالاخره جنس من مردانه است. طبیعیه كمی فرق كنم. *تو سعی كردهای در هر تیپی بخوانی. معمولا اكثر آهنگهای مذهبی زیاد با اقبال عمومی روبهرو نمیشوند ولی آهنگهای تو برعكس عمل كردند. ـ حالا من باید چی بگم؟ ولش كن، ریا میشود. *چرا ریا شود، نظرت را بگو. ـ دوست داشتم بخوانمشان. از ته دلم خواندمشان. اگر میخواهی كار مذهبی و اعتقادی جوابش را از جامعه بگیرد، باید با اعتقاد و همه وجودت بخوانیاش. مثل همین كار كلاغ قار قاری. *محسن چاووشی به نظر نمیرسد سیاه خواندن سابق را ادامه داده باشد؟ ـ ترانههای من سیاه نبودند. شاید اینطور به نظر میرسیدند. *ولی اینطور جا افتادهای؟ ـ شاید به خاطر گذشته سختی كه داشتهام ناخودآگاه به آن سمت رفته باشم ولی سیاه نبودهام. اتفاقا من معتقدم ترانههایم سفید بودهاند. *رنگ ترانههای «یك شاخه نیلوفر» به نظر نمیرسد سفید باشد؟ ـ نه، اینها نه سیاهند، نه سفید، كدر هستند. ترانههای من همهشان یكجور گلایه از غریبیاند. * تو آخرین برگ برنده و آخرین سامورایی موسیقی زیرزمینی بودی که خرج شد. این مجوزدار شدن فکر نمی کنی به محبوبیتت لطمه بزند. ـ فکر نمی کنم. * اتفاقا فکر کن. ـ نه اصلا. چرا این طور فکر می کنی؟ * سابقه نشان داده مخاطبان خواننده های زیرزمینی بعد از مجوزدار شدن ریزش می کنند. ـ من فرق می کنم. * از کجا مطمئنی؟ ـ از خیلی جاها، من با گذشته ام هیچ فرقی نکرده ام. به این مطمئنم. حتی یک شعر و ترانه ام به همراه موسیقی ام ممیزی نخورده. شعر و ترانه هایم بهتر شده اند. بار موسیقی ام هم بالا رفته. مخاطبم را هم بهتر شناخته ام. از همه اینها هم مهم تر همان محسن چاووشی قدیمی ام با همان حس و جسارت
برای مطالعه متن کامل مصاحبه بر روی ادامه مطلب کلیک کنید*محسن چاووشی روزگاری جنجالیترین خواننده موسیقی پاپ داخل بود. الان كه مجوزدار شدهای چه تغییری كردهای؟ ـ هیچ تغییری نكردهام. قرار بوده تغییر كنم؟ *یعنی هنوز جنجالی هستی؟ ـ نه، من كه جنجالی نداشتم. همیشه جنجالها را برایم درست میكردند. *چه كسانی؟ ـ دوست ندارم اسم ببرم. همان به ظاهر دوستانی كه همیشه دور و اطرافم بودند. آنقدر برای مطرح شدن خودشان برایم حاشیه و جنجال درست كردند كه مجبور شدم همه چیز و وسایلم را جمع كنم و بیایم خانه و از همه فاصله بگیرم. با بعضیها هم قطع رابطه كردم. الان هم كه همه كارهایم را در استودیوی شخصی خودم ضبط میكنم. خیلی راحت میشود فهمید چرا در این دو سال هیچ كاری از من لو نرفته ولی در گذشته كارهایم پشت سر هم لو میرفت.
*دور و اطراف محسن چاووشی چرا اینقدر خالی است؟ ـ به همان دلایلی كه یك زمانی پر بود. به همان دلیلی كه زمانی گفتم زخم خورده رفاقتم. ولی الان دیگه بهش فكر نمیكنم. اینطوری بهتر است خودم هم راحتترم. *حدود دو سال هیچ آهنگی از تو شنیده نشد، نگران كمرنگ شدن اسمت نبودی؟ ـ نه اصلا. از خودم و كارهام مطمئن بودم. من اگه جمع كردم و اومدم خانه نشستم و كار كردم فقط برای این بود كه كار بهتری انجام بدهم. یللیتللی كه نمیخواستم بكنم. *اومدن كارهای جدید ربطی به خوب كار كردن یا مثلا شل گرفتن تو نداره؟ ـ شعرها و كارهایی كه خوانده بودم كارهایی نبودند كه به این زودی فراموش شوند. قبلا تجربه داشتم. هنوز هم آهنگ «آهای توكه اینهمه دوری از من» را خودم بین مردم میشنوم. *شاید هم به آهنگهای بعد از خودت مطمئن بودی كه كار خوب و متفاوتی به بازار نخواهد آمد؟ ـ ترجیح میدهم در این باره نظر ندهم. من به خودم اطمینان داشتم. *چند سالی میشود هیچ آلبومی كه بازار را تكان بدهد و ركورد بزند منتشر نشده، فكر میكنی با آمدن آلبوم تو ركود فروش آلبومها باز هم شكسته شود؟ ـ نمیدانم. *مگه به خودت مطمئن نیستی؟ ـ سلیقه همه مردم كه شبیه به هم نیست كه بگویم چون من از كار خودم خوشم میآید، پس مردم هم مطمئنا از آن خوششان خواهد آمد. در چند سال اخیر خیلی از كارهای خوب استقبال نشده ولی از كارهای ضعیف خیلی استقبال شده است. *ولی چند دقیقه قبل گفتی كه سلیقه مردم را میدانی كه چطور باید برایشان بخوانی؟ ـ میدانم چه آهنگی باید بخوانم. خارج كردن بازار از ركود را كه نمیدانم. *خارج شدن از ركود را تو در شنیده شدن و گرفتنش معنی كن. ـ قول میدهم آلبومم شنیده شود، از نوع شدید. *حتی بیشتر از «متاسفم» كه بهترین آلبومت است تا امروز و ترانههای سنتوری؟ ـ این آلبوم خیلی بهتر از آنهاست. *هر چی جلوتر میرویم صدایت امضادارتر و كاراكتردارتر میشود... ـ صدایم نسبت به روزهای اول خیلی فرق كرده آن روزها سنم خیلی كمتر بود. *الان بهتر شدهای؟ ـ مسلما. مطمئن باش. *خیلیها میگویند صدایت به سن و سالت نمیخورد. خودت چی فكر میكنی؟ ـ چی بگم؟ رنگ صدایم اینجوری است. خودت كه میدانی ادا در نمیآورم. *فكر میكنی هر چی جلوتر برویم صدایت بهتر و پختهتر و سن و سالدارتر میشود؟ ـ بهتر و پختهتر كه فكر نمیكنم. صدایم رنگ و قالب خودش را پیدا كرده. حنجرههم تا 30سالگی خودش را پیدا میكند دیگر. حالا با گذشت سنوسال صدایم كمی پیرتر میشود ولی همینی است كه الان میشنوی. *الان باز هم كسی پیدا میشود كه تو را با كسی مقایسه كند؟ ـ من الان خودم را پیدا كردهام. كسی نمیتواند من را به كسی یا بالعكس ربط بدهد. *یه روزی بهم گفتی از خواندن «نفریننامهها» پشیمونی، هنوز هم همان عقیده را داری؟ ـ بله. پشیمانم كه از نفرین كردنها خواندم و... *ترانههای نفرینی را شروع كردی؟ ـ گذشته دیگه. قرار هم كه نیست گذشته برگردد. *اصلا آهنگهای قبلیات را حوصله میكنی گوش كنی؟ ـ برایم تكراری نشدهاند. هنوز گوش میكنمشان. *كدامها را بیشتر؟ ـ چند وقتی است درگیر «بانوی من» شدهام. *بالاخره در شرف ازدواج بودن این درگیر شدن و عاشقیت را هم دارد؟ ـ (میخندد) شاید. ولی دوستش دارم «زخم زبونها» و به تازگی «من از تو دل نمیبرم» را هم خیلی گوش میكنم. *آن روزها كه میگفتم این آهنگ خیلی عاشقانه است، زیاد تایید نمیكردی؟ حالا درگیرش شدهای؟ ـ حالا. گاهی وقتها یاد خاطراتی میافتم كه برایم جذاب است و پرتم میكند به عمق ماجرا. ضمن اینكه سعی میكنم فنیتر هم نگاه كنم. *هنوز با موسیقی كورش یغمایی راحتی و دوستش داری؟ ـ شدید. خیلی دوستش دارم. از اول هم خیلی بیشتر تحت تاثیر او بودم تا قمیشی. چند وقت پیش بود كه شنیدم فوت شده، اینقدر حالم بد شد كه میخواستند ببرندم بیمارستان. كم مانده بود سكته كنم. خدا را شكر شایعه بود. *با كدام آهنگهایش نوستالژی داری؟ ـ گل یخ. بالاخره یك آهنگ از اینجا جهانی شد. آن هم گل یخ بود. *ولی حال و هوای كارت بیشتر به تیپ كارها و فضای كارهای فرهاد میخورد تا یغمایی؟ ـ فرهاد را با «جمعه» میپسندم. *فروغی؟ ـ اصلا. هیچ وقت نتوانستم با آهنگهایش با همه قشنگیشان كنار بیایم. *اتفاقا رنگ صدا و خش صدا و كاراكتر موسیقیاش كه به تو بیشتر نزدیك است؟ ـ نمیدانم چرا، ولی از هر كسی كه داد و فریاد میزند و میخواند، خوشم نمیآید. *قبلا میگفتی اتفاقی خواننده شدی و از خوانندگی بدت میآید؟ ـ بدم نمیآید. اگر بگویم بدم میآید دروغ گفتهام. *پس قبلا دروغ میگفتی؟ ـ آره (باخنده). با اتفاقاتی كه افتاد و اذیت شدم، بدم آمد. *از چه كاری بیشتر خوشت میآید؟ ـ صددرصد آهنگسازی. *یك بار هم قبلا گفتی با فیلم سنتوری گریه كردهای. با آهنگ خودت هم گریه كردهای؟ ـ آره. البته در سنتوری هم با تركیب آهنگ «رفیق من» با صحنه تقسیم غذای علی سنتوری با معتادان بود كه تحت تاثیر قرار گرفتم و گریه كردم. *با كدام آهنگ خودت تنهای تنها گریه كردهای؟ ـ كم تحملام. (كم گریه كن گلم، من كم تحملام) *با تراكهای آلبوم جدیدت هم به این حس رسیدهای؟ ـ با تراك «تو چنگ ابرای بهار، افتادم و در نمییام» خیلی گریه كردهام. با همه آشنا بودنم به فضا، بعضی وقتها نمیتونم خودم را كنترل كنم. *وقتی میخواندی گریه میكردی یا بعدها كه میشنیدیشان؟ ـ بعدها. *میگویند خواننده «دو و پنجره» و «سوغاتی، ای كه تویی همه كسم» وقتی این آهنگها را میخواندند، گریه كردهاند. تو هم در آهنگهایت اینطور شدهای؟ ـ فعلا كه نه. بالاخره جنس من مردانه است. طبیعیه كمی فرق كنم. *تو سعی كردهای در هر تیپی بخوانی. معمولا اكثر آهنگهای مذهبی زیاد با اقبال عمومی روبهرو نمیشوند ولی آهنگهای تو برعكس عمل كردند. ـ حالا من باید چی بگم؟ ولش كن، ریا میشود. *چرا ریا شود، نظرت را بگو. ـ دوست داشتم بخوانمشان. از ته دلم خواندمشان. اگر میخواهی كار مذهبی و اعتقادی جوابش را از جامعه بگیرد، باید با اعتقاد و همه وجودت بخوانیاش. مثل همین كار كلاغ قار قاری. *محسن چاووشی به نظر نمیرسد سیاه خواندن سابق را ادامه داده باشد؟ ـ ترانههای من سیاه نبودند. شاید اینطور به نظر میرسیدند. *ولی اینطور جا افتادهای؟ ـ شاید به خاطر گذشته سختی كه داشتهام ناخودآگاه به آن سمت رفته باشم ولی سیاه نبودهام. اتفاقا من معتقدم ترانههایم سفید بودهاند. *رنگ ترانههای «یك شاخه نیلوفر» به نظر نمیرسد سفید باشد؟ ـ نه، اینها نه سیاهند، نه سفید، كدر هستند. ترانههای من همهشان یكجور گلایه از غریبیاند. * تو آخرین برگ برنده و آخرین سامورایی موسیقی زیرزمینی بودی که خرج شد. این مجوزدار شدن فکر نمی کنی به محبوبیتت لطمه بزند. ـ فکر نمی کنم. * اتفاقا فکر کن. ـ نه اصلا. چرا این طور فکر می کنی؟ * سابقه نشان داده مخاطبان خواننده های زیرزمینی بعد از مجوزدار شدن ریزش می کنند. ـ من فرق می کنم. * از کجا مطمئنی؟ ـ از خیلی جاها، من با گذشته ام هیچ فرقی نکرده ام. به این مطمئنم. حتی یک شعر و ترانه ام به همراه موسیقی ام ممیزی نخورده. شعر و ترانه هایم بهتر شده اند. بار موسیقی ام هم بالا رفته. مخاطبم را هم بهتر شناخته ام. از همه اینها هم مهم تر همان محسن چاووشی قدیمی ام با همان حس و جسارت
منبع:سایتbia 2 music .biz
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر